چون خلیفهى اول پس از رحلت پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فدک را غصب کرد و حضرت فاطمهى زهرا با او به محاجه و مناظره پرداخت، امیرالمؤمنین على علیهالسلام نیز پس از سخنرانى و خطبه فاطمه علیهاالسلام در مسجد، به مسجد رفت و از جملهى سخنانش خطاب به ابوبکر فرمود:
یا ابابکر! بگو ببینم قرآن خواندهاى؟
ابوبکر: بلى خواندهام.
على علیهالسلام: بگو ببینم آیهى تطهیر: «انما یریداللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا، (1)در حق ما نازل شده، یا در حق دیگران؟
ابوبکر: در حق شما نازل شده.
على علیهالسلام: اگر کسى شهادت دهد که فاطمه علیهاالسلام کار بدى انجام داده چه مىکنى؟ آیا شهادت او را مىپذیرى یا نه؟
ابوبکر: بلى، مىپذیرم و براى فاطمه علیهاالسلام مانند دیگران حد جارى مىکنم.
على علیهالسلام: در این صورت در پیشگاه خدا کافر مىشوى.
ابوبکر: چرا؟ v على علیهالسلام: زیرا در این فرض، تو شهادت خدا را که به پاکى فاطمه علیهاالسلام گواهى داده قبول نکرده و گواهى مردم را گرفتهاى، همان طورى که شهادت خدا و پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را در این مورد نادیده گرفته و فدک را از فاطمه علیهاالسلام به یغما بردهاى؟
ابوبکر! مگر فدک در دست فاطمه علیهاالسلام نبود؟ چرا و چگونه چیزى که در دست او است، از او بینه و شاهد مىخواهى؟
مردم چون این مناظره و سخنان على و ابوبکر را مىشنیدند، بر روى یکدیگر نگاه کرده و گفتند: «صدق واللَّه على بن ابىطالب؛ سوگند به خدا که حق با على علیهالسلام است. (2)
قابل توجه است، که امیرالمؤمنین از آیهى تطهیر بر عصمت فاطمه علیهاالسلام استدلال نموده و مهاجرین و انصار نیز آن را پذیرفته و مورد تأیید قرار دادهاند.
1ـ احزاب/ 33.
2ـ احتجاجات طبرسى، چاپ نجف، ج 1، ص 122- 123.