امروز توی دانشگاه دور هم با بچه ها نشسته بودیم که بحث فال و فالگیری شد و یکی از افرادی که اونجا بود خودش را متخصص گرفتن انواع فال ها معرفی کرد...جای همگی خالی که بعد از این ابراز وجود، همه مثل مور و ملخ دورش جمع شدن(البته به نظرم طبیعیه، چون ذات بشر به گونه ای هست که دوست داره از آینده خودش با خبر باشه) و جالب این که بر خلاف روند بقیه فالگیرها موارد منفی و اتفاقات ناگواری که مثلا در آینده رخ میدهند را بیشتر از نکات مثبت میگفت!!!
این مبحث برای من جالب بود که هرچه قدر هم انسان از گرفتن فال به عنوان سرگرمی و تفنن یاد کنه اما حرف منفی و نا امید کننده آن ناخودآگاه بر روی انسان اثر می گذاره (به خصوص روی انسانهایی که شدیدا حرف روشون تاثیر داره یا به عبارت دیگه سمعی هستن )، و این تاثیر منفی معضلات زیادی برای فرد ازقبیل نا امیدی،افسردگی، احساس ذلت و ... را به بار میاره
به همین دلیل بر آن شدم تا صحت فال و فالگیری را از دیدگاه اسلام بررسی کنم.در بین مطالبی که در این زمینه مطالعه کردم مقاله زیر را برای اطلاع شما دوستان قرار میدم.خوشحال میشم که نظر شما را نیز در این زمینه بدونم.
منبع این مقاله وبلاگ در خیال حرم ارباب می باشد.
*****
اعتقادات، همواره در زندگی بشر نقش اساسی داشته و دارد و اصولاً عملکردها و رفتارهای انسان بر پایه اعتقاداتش شکل میگیرند و از این باب است که اسلام ( و بلکه همه ادیان الهی) بیش از هر چیز به باورها و عقائد توجه دارند و در درصدد تصحیح و استحکام آنها هستند زیرا عقائد بشر آمیخته به خرافات و اباطیل گشته و این امر اگر چه در سایر ادیان و ملتها فراوانتر است اما در میان مسلمین هم نفوذ کرده است.
فال در دو معنا و اصطلاح به کار میرود: یکی به معنی به فال نیک یا بد گرفتن چیزی و دیگری به معنی پیشگویی و خبر دادن از احوال آینده.
1. فال نیک و بد همواره در میان اقوام مختلف رواج داشته است یعنی اموری را به فال نیک گرفته و دلیل بر پیروزی و پیشرفت کار میدانستند و اموری را به فال بد گرفته و دلیل بر شکست و ناکامی میپنداشتند مثل نحوست 13 یا صدای کلاغ و جغد یا ... . فال به این معنی، اگر چه یقیناً اثر طبیعی ندارد ( یعنی مثلاً بین عدد 13 و بدیمنی و شکست هیچ رابطه منطقی و حقیقی وجود ندارد) اما بی تردید میتواند اثر روانی داشته باشد به این معنی که به فال نیک گرفتن مایه امیدواری و خوش بینی و تلاش است و همین روحیه مثبت موجب پیشرفت و موفقیت میشود و بر عکس به فال بد گرفتن چیزی موجب ناامیدی و سستی و عدم تلاش نسبت به نتیجه کار است و لذا باعث شکست و ناکامی میگردد و به همین دلیل در منابع اسلامی از فال نیک نهی نشده اما فال بد به شدت محکوم و مذموم شمرده شده است زیرا اسلام با تزریق روحیه نشاط و فعالیت و سر زندگی و تحرک و امید کاملاً موافق است ( البته نه از هر راه غیر شرعی) ولی اجازه تزریق روحیه یأس و ترس و سستی و بیتحرکی را نمیدهد چرا که این روحیههای منفی، موجب عقب ماندگی و ناکامی فرد و جامعه خواهد شد. به علاوة این که فال نیک انسان را متوجه خدا و قدرت او و توکل به او میکند ولی فال بد انسان را از این امور غافل و دور مینماید.1
2. اما فال گیری به معنی پیشگوئی و خبر دادن از احوال آینده:
این مورد را در چند نکته توضیح میدهیم: اطلاع از غیب مخصوص خداوند است و البته انبیاء و اولیاء و برخی صالحین هم به اذن الهی گاهی از غیب مطلع می شوند.
اصولاً پیش بینی ها قطعی و صد درصد نیستند بلکه به نوع عملکرد ما بستگی دارند و مثلاً با دعا و صدقه و احسان و ... قابل تغییرند.
ج) در دین اسلام فال ( چه قهوه چه هر فال دیگری) و طالع بینی ( مثل آینه بینی و کف بینی) و پیشگوئی با عنوان کِهانت مطرح میشود. کهانت در لغت به معنی پیشگوئی و غیب گویی و طالع بینی و فال گیری است. در زمان جاهلیت عدهای بودهاند که با ادعای ارتباط با اجنه و شیاطین از امور آینده و احوال مردم خبر میدادند و البته تا امروز هم این افراد وجود دارند و با ادعاهای مختلف وارد میدان شدهاند. از نظر اسلام کهانت کلاً حرام است یعنی هم عمل کاهن ( فالگیر و ...) حرام است و هم عملِ فردی که نزد او میرود. هم پول دادن به او حرام است و هم پول گرفتنِ او حرام است و آن پول اصلاً مالِ او نمیشود و کاهن ( فال گیر و ...) تا قیامت بدهکار و مدیون خواهد بود.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: کسی که کهانت کند و کسی که نزد کاهن ( فالگیر و ...) برود تا برایش کهانت کند از دین محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیرون شده است.
حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: کسی که نزد کاهن یا ساحر برود و کار او را تصدیق کند به تمام کتب آسمانی کافر شده است.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: اُجرت کاهن حرام است.
باید توجه داشت که حرمتها و یا وجوبهایی که در شرع مقدس اسلام آمده همگی حکمت و علت دارند، چون خدای عالم و عادل و حکیم آنها را قرار داده است. بنابراین ولو ما خیلی از حکمتها و علتها را ندانیم دلیل بر نابجایی حکم الهی نیست (العیاذ بالله). امّا در مورد حرمت کهانت باید گفت که صلاح مردم در اینست که از آینده خود بیخبر باشند، چون اگر آینده خوب باشد (مثلاً قبولی در کنکور) ممکن است انسان دست از تلاش بردارد و یا به خاطر زودتر رسیدن به آن مرتکب گناه و خلاف شرع شود. مثلاً اگر به کسی بگویند یک ماه دیگر 2 میلیون به تو میرسد ممکن است او تن به هر رباخواری و رشوهخواری و کلاهبرداری بدهد، به این بهانه که این همان روزیِ من است که قرار است به من برسد و هزاران توجیه دیگر و یا ممکن است دیگر به دنبال دعا و صدقه و ... نرود و همین ترک دعا و صدقه چه بسا او را از آن آینده خوب محروم سازد.
و امّا اگر آن آینده بد و ناگوار باشد ممکن است باعث سرخوردگی و یأس شود و فرد از تلاش و دعا و صدقه و ... دست بردارد و یا برای دفع آن امر ناگوار دست به هر گناهی مثل ظلم به حق دیگران و ... بزند.2 اینها همه در صورتی است که پیشگویی ها بر اساس ضوابط و قوانین صحیح صورت گرفته باشند در حالی که آنچه امروز در جامعه ما مرسوم است تماماً دروغ و خرافات است و هیچ عقل سلیمی آنها را نمی پذیرد تا چه رسد به اسلام. و حتی اگر صحیح هم بودند باز با دعا و صدقه و کار خیر و یا گناه و... قابل تغییر بودند. بنابراین چه بهتر که به جای دل بستن به این خرافات که چهره مسلمین و جامعه دینی را نیز خراب میکند در جهت اصلاح اعتقادات و عمل به احکام مترقی اسلام و آبادانی آخرت خودمان قدم برداریم.
در زمینه کهانت و فال گیری و ... میتوانید به کتب زیر مراجعه کنید:
1. تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی و دیگران، ج 6، ص 319 ـ 316. ج 12، ص 52. ج 13، ص 317. ج 15، ص 492.
2. گناهان کبیره، ج 2، آیت الله شهید دستغیب، بخش سحر، (ص 60 ـ 57).