علائم ظهور به دو دسته کلی تقسیم میشوند: علائم حتمی و علائم غیر حتمی.
فضیل بن یسار از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمودند:
«نشانههای ظهور دو دسته است: یکی نشانههای غیرحتمی و دیگر نشانههای حتمی؛ خروج سفیانی از نشانههای حتمی است که راهی جز آن نیست.» (غیبت نعمانی، با ترجمه غفاری، باب18، ص429)
منظور از علائم حتمی آن است که تقدیر قطعی خدا به وقوع آن تعلق گرفته، و مشروط به هیچ قید و شرطی نیست؛ و مقصود از علائم غیر حتمی آن است که وقوع آن ممکن است مشمول بداء گردد، چرا که فی الجمله مشروط به شروطی است که اگر آن شروط تحقق یابد آن علائم واقع می شوند، و اگر آن شروط مفقود باشد، آن علائم نیز تحقق نمییابند. علائمی در مورد حتمی بودن آنها نصی نداشته باشیم، تنها احتمال وقوع آن می رود، و قطعی نیستند. علائم غیر حتمی بسیارند. ما در اینجا روایت مفصلی از امام امام صادق(ع) را برای شما می آوریم که تعداد بسیاری از آن را برشمرده است....
این روایت مشهوری است، ولی برای آن که حق زحمات مؤلفین ادا شده باشد، می گوییم که این روایت را با تغییرات عبارتی اندکی از کتاب "یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)" نوشته علیرضا رجالی تهرانی نقل می کنیم. قبلا لازم است تذکر دهیم که گرچه هر یک از این علائم حتمی الوقوع نیست، ولی به طور کلی احوال آخرالزمان را به ما معرفی می کند.با مطالعه آن شباهتهای زیاد آن را با شرائط زمان خودمان می یابیم.
در این روایت، امام صادق(ع) به یکی از یاران خود فرمودند:
هر گاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛ و ظلم و ستم فراگیر شده است؛ و قرآن فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن بوجود آمده است؛ و دیدی دین خدا، عملاً، توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند!
و همچنین هر گاه دیدی که اهل باطن بر اهل حق پیشی گرفتهاند؛ و کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود، و بد کاران باز خواست نمیشوند؛ و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا میکنند.
و هنگامی که دیدی افراد باایمان سکوت کرده، و سخنشان را نمیپذیرند؛ و دیدی که شخص بدکار دروغ گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند؛ و دیدی که بچهها به بزرگان احترام نمیگذارند؛ و قطع رحم می شود.
و وقتی دیدی که بد کار را ستایش کنند و او شاد شود، و سخن بدش به او برنگردد؛ و دیدی که نوجوانان پسر همان کنند که زنان کنند [یعنی به مانند آنان خود را زینت می کنند]؛ و زنان با زنان ازدواج کنند.
و هنگامی که دیدی انسانها اموال خود را در غیراطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع آنها نمیشود؛ و دیدی که افراد با دیدن کار و تلاش مؤمنانه [از آن تعجب می کنند] و به خدا پناه میبرند.
و دیدی که مداحی دروغین از اشخاص زیاد شود؛ و همسایه همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلو گیری نشود؛ و دیدی که : کافران از صعوبت زندگی مؤمن، شاد می شوند؛ و دیدی مردم شراب را آشکار می آشامند، و برای نوشیدن آن کنار هم مینشینند و از خداوند متعال نمیترسند؛ و کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است.
و همچنین هنگامی که دیدی آدم بدکار در چیزی مورد ستایش ست که خداوند آن را دوست ندارد؛ و دیدی که اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛ و راه نیک بسته و راه بد باز است؛ و دیدی که انسان ها به زبان میگویند، ولی عمل نمیکنند.
و وقتی دیدی خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلی آن دستور داده میشود؛ و مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود؛ بدعت و زنا آشکار شود؛ و مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.
و دیدی که حلال حرام، و حرام حلال می شود؛ و دین بر اساس میل اشخاص معنی می شود، و کتاب خدا و احکام آن تعطیل می گردد؛ و جرأت بر گناه آشکار شود، و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
و آنگاه که دیدی مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش؛ و ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد؛ و سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند؛ و والیان در قضاوت رشوه بگیرند؛ و پستهای مهم والیان بر اساس مزایده است، نه بر اساس شایستگی.
و آن زمان که دیدی مردم را به تهمت و یا سوء ظن بکشند؛ و دیدی که مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد. و هنگامی که زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد.
و همچنین آنگاه که دیدی سوگند های دروغ به خدا بسیار گردد؛ و آشکارا قماربازی شود؛ و مشروبات الکلی به طور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود. و وقتی دیدی که مردم محترم توسط حاکمان قلدر خوار شوند؛ و نزدیک ترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما، خانواده عصمت(ع)، ستایش شوند؛ و هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده، و گواهی اش را قبول نمیکنند.
و آنگاه که دیدی مردم در گفتن سخن باطل و دروغ با هم رقابت می کنند؛ و شنیدن سخن حق بر مردم سنگین، ولی شنیدن باطل برایشان آسان است؛ و دیدی که همسایه از ترس زبان همسایه به او احترام میکند.
و وقتی دیدی حدود الهی تعطیل شود، و طبق هوی و هوس عمل گردد؛ و دیدی که مسجدها طلا کاری (زینت داده) شود؛ و دیدی که راستگوترین مردم نزد آنها مفتری و دروغگو است.
هنگامی که دیدی بدکاری آشکار شده، و برای سخن چینی کوشش میشود؛ و ستم و تجاوز شایع شده است؛ و غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت دهند.
وقتی دیدی حج و جهاد برای خدا نیست؛ و سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند؛ و خرابی بیشتر از آبادی است؛ و معاش انسان از کم فروشی به دست میآید؛ و خون ریزی آسان گردد؛ و مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند.
و هنگامی که دیدی مردم نماز را سبک شمارند؛ و انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است؛ و قبر مردهها را بشکافند و آنها را اذیت کنند؛ و هرج و مرج بسیار شود؛ و مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال صبح می کند، و هیچ اهمیتی به آیین مردم ندهد. آنگاه که با حیوانات آمیزش شود؛ و مرد به مسجد (محل نماز) میرود و وقتی برمیگردد لباس در بدن ندارد؛ [ یعنی لباسش را دزدیده اند].
هنگامی که دیدی حیوانات هم دیگر را بدرند؛ و دلهای مردم سخت، و دیدگانشان خشک، و یاد خدا برایشان گران است؛ و بر سر کسبهای حرام آشکارا رقابت میکنند؛ و دیدی که نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند؛ و فقیه برای دین خدا فقه نمیآموزد، و طالب حرام ستایش و احترام میگردد؛ و مردم در اطراف قدرتمندان هستند؛ و طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود، و طالب حرام ، ستایش و احترام میگردد.
آنگاه که در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد، و کسی از آن جلو گیری نمیکند، و هیچ کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمیشود؛ و آلات موسیقی و لهو و لعب در مدینه و مکه آشکار گردد؛ و مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند.
هنگامی که دیدی مردم به همدیگر نگاه میکنند [یعنی چشم هم چشمی می کنند، یا معیارشان بر خوب و بد اعمال خدا نیست] ، و از مردم بدکار پیروی نمایند؛ و راه نیک پیرو ندارد؛ و مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛ و دیدی که : سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود؛ و مردم جز از سرمایه داران پیروی نکنند؛ و به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیرخدا ترحم می کنند. وقتی که دیدی علائم آسمانی آشکار شود، و کسی از آن نگران نشود؛ و مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی انجام می دهند و کسی از ترس مردم از آن جلو گیری نمیکند؛ و انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
و آنگاه که دیدی عقوق پدر و مادر رواج دارد، و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند. هنگامی که دیدی زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود، و دیدی پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، پدر و مادر را نفرین کند و از مرگشان شاد شود؛ و دیدی که اگر روزی بر مردی بگذرد، و او در آن روز گناه بزرگی مانند بدکاری ، کم فروشی، و زشتی انجام نداده ناراحت است.
و وقتی دیدی قدرتمندان، غذای عمومی مردم را احتکار می کنند؛ و اموال خمس در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازی و شراب خواری شود، و به وسیله شراب بیمار را مداوا، و برای بهبودی، آن را تجویز کنند؛ و دیدی که مردم در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی تفاوت و یکسانند؛
و دیدی که سروصدای منافقان برپا، اما صدای حق طلبان خاموش است؛ و دیدی که برای اذان و نماز مزد میگیرند؛ و مسجدها پر است از کسانی که از خدا نمی ترسند و غیبت هم می نمایند.
هنگامی که دیدی خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند؛ و قاضیان بر خلاف دستور خداوند قضاوت کنند؛ و استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند؛ و فرمانروایان میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی خبر قرار دهند؛ و دیدی که بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
و بالاخره هنگامی که دیدی صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند، و به خاطر درخواست مردم بدهند؛ و دیدی وقت نمازها را سبک بشمارند؛ و همّت وهدف مردم شکم و شهوتشان است؛ و دنیا به آنها روی کرده است؛ و دیدی نشانههای برجسته حق ویران شده است؛ [این آخرالزمان است] در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص260 ـ 256 ـ با تصرف اندک در متن)
این بود روایت امام صادق ( ع ) که به ذکر گوشهای از مفاسد جهان در آستانه قیام وانقلاب بزرگ حضرت مهدی (عج) فرا گیر خواهد شد.
و اما "علائم حتمی الوقوع" ظهور با استفاده از روایات معصومین علیه السلام، اندک است. در روایتی امام صادق(ع) می فرمایند:
«پیش از ظهور قائم(عج) پنج نشانه حتمی است: قیام یمانی، فتنه سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و شکافتن زمین و فرو رفتن عده ای در بیابان» (کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ، ص650)
همچنین امام صادق فرموده است: «وقوع ندا[ی آسمانی] از امور حتمی است؛ و سفیانی از امور حتمی است و یمانی از امور حتمی است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمی است و کف دستی که از افق آسمان برون آید از امور حتمی است. و سپس اضافه فرمودند: «و نیز وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون میآورد.» (غیبت نعمانی، با ترجمه غفاری، باب14، ص365)
امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) روایت نموده که فرمودند: «ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست :
فتنه سفیانی و دجال ، واقعه دخان [دود]، ظهور دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیرة العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله میکشد و مردم را به سوی بیابان محشر هدایت میکند»(بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص209 و غیبت شیخ طوسی، ص 267) امام محمد باقر(ع) فرموده است: « در کوفه، پرچمهای سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود میآید و وقتی مهدی(ع) ظاهر شد، برای بیعت گرفتن به سوی آن میفرستد.» (غیبت شیخ طوسی، ص274)
قرآن مجید در آیه 12 سوره مریم، درباره نبوت حضرت عیسی میفرماید: «ای یحیی تو کتاب آسمانی را به قوت فراگیر، و ما فرمان نبوت در کودکی به او دادیم».
هم چنین خداوند در همان سوره با اشاره به سخن گفتن حضرت عیسی در گاهواره، نبوت او را تأیید میکند.
فخر رازی در تفسیر خود درباره حکمی که خداوند به حضرت یحیی داد میگوید: «مراد حکم، همان نبوت است؛ زیرا خداوند عقل او را در کودکی محکم و کامل کرد و به او وحی فرستاد و این بدان جهت است که خداوند، حضرت یحیی و عیسی را در کودکی به رسالت مبعوث کرد، بر خلاف حضرت موسی و محمّد که در بزرگ سالی مبعوث شدند؛ از این رو چه مانعی دارد که خداوند این دوران را بر عدهای کوتاه سازد و حضرت مهدی علیه السلام را در کودکی حکمت و امامت عنایت فرماید.
روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسکری علیه السلام پس از این که نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری که هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد که امام یازدهم افزون بر این که مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده کرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری کردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.
عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن الحسن علیه السلام متصدی غسل و کفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با کنار زدن عمویش جعفر که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.
حکومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این که مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل کرده بود. پس از شهادت امام کم کم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید.
عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی میبرند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه میشوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنانکه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بودهاند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان میگذاشتند. سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان میرسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، میگرفتند [و به حضرت تحویل میدادند یا با اجازة ایشان مصرف میکردند] آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.
نهم ربیع الاول ، سالروز آغاز امامت حضرت ولی عصر علیه السلام در حقیقت امتداد غدیر بلکه خود غدیری دیگر است.
ولایت امام زمان علیه السلام به عنوان سرپرستی وحاکمیت وی بر افراد جامعه هست و این ولایت رکن و اساس دین است همچنین کلید گشایشگر و راهنمای انسان مسلمان در همه ابعاد دین میباشد.
معرفت، محبت و ولایت امام علیه السلام، زمینهساز عهد و پیمان با ایشان است، چرا که عشق و ولایت بدون مسوولیت پذیری هوسی بیش نیست. عهد، التزام و نوعی تعهد پذیری در مقابل شخص یا کاری میباشد و باید خود را به وظایفی که نسبت به امام زمان علیه السلام داریم ملتزم سازیم وبا ایشان برای انجام آرمانهایش عهد ببندیم وکسانی میتوانند در عصر ظهور به این عهدها عمل کنند که در عصر غیبت به پیمان خود با امام عصر علیه السلام عمل کرده باشند. عهد و اطاعت، تجلی و نمود عشق و محبت است و زمینهسازی برای ظهور ایشان، بسط عدالت و فرهنگ عدل پذیری در جامعه و نهادینه کردن آن است .
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، سال گذشته در دیدار با گروههای مبارز فلسطینی، به تحولات منطقه و مساله فلسطین اشاره کردند و فرمودند: «شکى نیست که بر اساس حقایقى که خداى متعال تقدیر کرده است، خاورمیانهى جدید شکل خواهد گرفت و این خاورمیانه، خاورمیانهى اسلام خواهد بود».
به بهانهی «اتفاقات اخیر در کشور مصر»، پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله العظمی خامنهای، در ویژهنامهای به بررسی تحولات اخیر در کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه میپردازد.
در اولین بخش از این ویژهنامه، گزیدهای از سخنان معظمله درباره ملت و دولت مصر در اختیار مخاطبان قرار میگیرد:
ملت مصر خیانت سران خودش را تحمل نخواهد کرد
آمریکا اشتباه مىکند. آمریکا با جمع کردن دولتهاى عرب دور یک میز براى چنین مذاکرهى ننگینى، دولتهایى را که در آنجا جمع شدهاند، پیش مردمشان منفورتر مىکند. مگر مردم کشورهاى عرب حاضرند موافقت کنند که رؤسایشان بروند خانهى ملت فلسطین را به دیگران بفروشند؟ با این کار، فاصلهى بین این رؤسا اگر خداى ناکرده به چنین امضایى برسند و ملتهایشان، بیشتر خواهد شد. این کار، ملتهایشان را خشمگینتر خواهد کرد. ملت مصر را خشمگینتر خواهد کرد. آن بیچارهى مصرى، بلند مىشود مثل سائل به کف، مىرود به آمریکا، براى شکایت کردن از ایران! شکایت پیش آن بیچارهاى بکند که خود او، بیشتر از این، دلش از ایران پر است و از آن شکایت دارد!
از ایران چرا شکایت مىکنى؟! از اسلام شکایت کن! از ملت مسلمان خودت شکایت کن! آن آقا اگر قرار است از کسى شکایت کند، از ملت مصر باید شکایت کند. ملت مصر، ملت مسلمانى است. ملت مصر، داراى سابقه در اسلام است. ملت مصر، افتخارات بزرگى در راه افکار نو اسلامى و مبارزات اسلامى دارد. این ملت، ملت غیورى است. یقین است که این ملت، حاضر نیست خیانت سران خودش را تحمل کند و با آنها درگیرى پیدا مىکند.
درگیرى مردم مصر، به ما چه ارتباطى دارد؟ ما هر جا مسلمانان بیدار شوند، خوشحال مىشویم. هر جا مسلمانان مشتشان را در برابر دشمنان دینشان گره کنند، خوشحال مىشویم. هر جا مسلمانان کتک بخورند، ما غمگین مىشویم و احساس مسؤولیت مىکنیم؛ ولى ما نیستیم که بخواهیم وارد شویم و ملتى مثل ملت مصر را متوجه تکالیفشان کنیم. آنها خودشان تکلیفشان را مىدانند؛ خودشان آگاهند که چه باید بکنند و درست هم فهمیدهاند. ملت مصر درست فهمیده است؛ جوانان مصر درست فهمیدهاند که در مقابل حکومتى که به آرمان اسلامى و به آرمان فلسطین و به سرنوشت کشورهاى اسلامى خیانت مىکند، ایستادهاند. این، به ما ارتباطى ندارد. اشتباه اینها در همین است، که قوت و نیرو و تأثیر اسلام را نمىتوانند بفهمند.
بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران حج 08/02/1372
مسلمانان در عزلت بودند
در آفریقا، در آسیا و در خاور میانه، چقدر کشورهاى اسلامى وجود دارد که در آنها نظامهایى رفت و نظامهاى دیگرى آمد؛ اما همه جا مسلمانان در انزوا و عزلت بودند. مثلا کشورى مثل عراق، رژیم سلطنتى داشت. رژیم سلطنتى رفت، رژیم دیگرى بر سر کار آمد. آن هم رفت، عده دیگرى آمدند. بعد آنها رفتند، یک عدهى دیگر جایشان را گرفتند. باز آن عده رفتند و عده دیگرى آمدند. تا اینکه نوبت به بعثیها رسید. در تمام این نقل و انتقالها، کسانى که جایشان خالى بود، مسلمانان بودند. اکثریت قاطع مردم عراق، مسلمانند؛ اما در تحولات مذکور، اصلا خبرى از حضور آنها نبود! یا فرض بفرمایید در کشور مصر - البته آنجا، جمعیتى به نام «اخوان المسلمین» بود - تحولى شد و رژیم سلطنتى از بین رفت. با از میان رفتن رژیم سلطنتى، رژیم جمهورى و انقلابى بر سر کار آمد که چهرهى شاخصش «عبدالناصر» بود. بعد، عبدالناصر مرد، دیگرى آمد. بعد او رفت، دیگرى آمد. در تمام این مدت - البته تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى - همهى تحولات، برکنار از جریان اسلامى و عناصر اسلامى بود. اصلا عناصر اسلامى، کارهاى نبودند. در همان انقلاب اول مصر هم، عناصر اسلامى مؤثر بودند؛ اما به مجرد اینکه حکومت جدید تشکیل شد، کنارشان زدند. بعضى را به زندان افکندند، بعضى را کشتند و بعضى را از صحنه خارج کردند. اینجا هم اسلام، حضورى نداشت.
بیانات در خطبههاى نماز جمعهى سوم رمضان 1415، 14/11/1373
مثل همان فریادى که ملت ایران کشید...
در کشور مصر، یک عده جوان مسلمان، یک عده مردم مسلمان، مىایستند و شعار اسلامى مىدهند و هیچ ارتباطى هم برحسب ارتباطات معمولى انسانى، بین آنها و مردم ما نیست. اما به قدرى شعارهاى آنها به شعارهاى ما نزدیک است، که رئیس جمهور بدبخت روسیاهشان مىگوید «اینها از طرف ایران تحریک شدهاند!» ما چه ارتباطى با آنها داریم؟ آنها مسلمانند. خود آنها شعار قرآن مىدهند. خود آنها هستند که احساس مىکنند باید در راه خدا حرف بزنند، فریاد بکشند و حرکت کنند؛ مثل همان فریادى که ملت ایران در دوران طاغوت علیه آمریکا و علیه استکبار و استبداد جهانى کشید و باز هم مىکشد.
بیانات در دیدار فرماندهان «بسیج» سراسر کشور 27/08/1371
برای استکبار، شیعه و سنی فرقی نمیکند
او که با اصل اسلام دشمن است، در خصومت، برایش شیعه و سنى فرقى نمىکند. دیدیم که استکبار چگونه روى انقلابیون سنى در فلسطین و مصر فشار مىآورد. اینها که شیعهى دوازده امامى نیستند. همهى اینها برادران اهل سنت ما هستند. مىبینید که چه فشارى روى اینها مىآورند. براى استکبار که فرقى نمىکند. اما او که با اسلام و شعب اسلام و ملت اسلام - از هر شکلش - مخالف است، حالا در موضع یکى از این فرقهها قرار مىگیرد و علیه یک فرقهى دیگر تلاش مىنماید و پول خرج مىکند. ما باید هوشیار باشیم.
سخنرانى در دیدار با گروهى از روحانیون 05/10/1368
شکنجهی گروههای مسلمان در مصر
گروههاى مسلمانى که براى دفاع از اسلام قیام مىکنند، بهوسیلهى سردمداران آن کشورها به راحتى زیر فشار و شکنجه و زندان قرار مىگیرند و قدرتهاى جهانى هم از اینها - یعنى از دولتها - حمایت مىکنند. مصر، امروز این گونه است. بسیارى از کشورهاى دیگر در دنیا همین گونهاند.
سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از جانبازان، خانوادههاى معظم شهدا، اسرا، 24/08/1368
حمایت آمریکا از حکومت وابستهی مصر
در مصر روشنفکرترین نسلهاى مسلمان، مورد تعقیب خشن و خشمآلود رژیم فاسد و نالایق آن کشور قرار مىگیرند، و حکومت وابسته و حقیر آن کشور بزرگ مورد تشویق و کمک مالى و امنیّتى آمریکا قرار مىگیرد.
پیام به حجاج بیتالله الحرام 28/02/1372
مردم مصر، محب اهل بیتند
امروز، در کشور مصر، مسجد «رأس الحسین» آنجا که خیال مىکنند سر مقدس آن بزرگوار مدفون است محل تجمع عواطف مردم محب اهل بیت مصر است. ملت مصر، ملت خوبى است. کار به رژیم و دولت آن کشور نداریم. ملت محب اهل بیت است.
بیانات در جمع علما، طلاب و روحانیان، در آستانهى ماه «محرم» 26/03/1372
خبر آمدنت
میرود باغ به باغ
میرود
شهر به شهر
مردمان یمن و تونس و مصر؛
مردمان اردن ،
همه عالم به تمنای تو برخاسته اند،
شور و حالی برپاست !
وعده ات نزدیک است ....
جمعی از مردم تعدادی سوال در نامه ای خدمت نائب خاص حضرت حجت، محمد بن عبد الله حمیری دادند و از او خواستند جواب شان را از امام بگیرد. یکی از سوال ها این بود: « چطور در زمان غیبت می شود با امام ارتباط روحی و معنوی داشت؟»
پاسخ سوال آمد و پاسخ این سوال هم:
« بسم الله الرحمن الرحیم » شماها نه خودتان در امور الهی تفکر می کنید و نه سخن اولیای خدا را می پذیرید. خداوند در قرآن فرموده است: این آیات، حکمت بالغه ی الهی اند اما برای کسانی که باور ندارند سودی ندارد. سلام ما بر ما و بندگان صالحش.
هر وقت خواستید با ما ارتباط یابید و از راه ما به خدا توجه کنید، همان طور که خدا گفته شما هم بگویید: سلام علی آل یاسین، السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته، السلام علیک یا باب الله و دیان دینه، السلام علیک یا خلیفه الله و ناصر حقه...»(زیارت آل یاسین)
بحار الانوار،ج 53، ص 171.
امام صادق ( علیه السلام ) فرمود:
آن که به ما ایمان آورد و سخن ما را تصدیق کند و منتظر امر ( فرج ) ما باشد، همچون کسی است که زیر پرچم قائم به شهادت برسد.
بحارالانوار، ج52،ص138
بشارت باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده شده.
فصلت 30
بزم شادی برپا بود، پیمانه های شراب بود که در مجلس می چرخید، سفیر روم هم به مهمانی دعوت شده بود.
تشت زر را وسط گذاشتند.
این فرد نصرانی از حسب و نسب صاحب سر پرسید، یزید گفت:
« فایده دانستن این نکته برای تو چیست؟»
گفت: « می خواهم برای پادشاه روم تعریف کنم تا در شادی تو سهیم باشد.»
یزید گفت: « این سر حسین، پسر زهرا(س)، دختر رسول اکرم (ص)است.»
نصرانی برآشفت، « وای بر تو ای یزید، من که از نوادگان داوود پیامبرم، مردم مرا تکریم می کنند و خاک پایم را برای تبرک می برند، تو ای بی دین چگونه توانستی دستور قتل پسر دختر پیامبر (ص) را صادر کنی؟ »
او که شب گذشته در خواب بشارت اسلام را از زبان پیامبر شنیده و مسلمان شده بود به دست یزید شهید راه ولایت شد.
دفاع از حق606